اگر چه به نظر نميرسد تاكيد بر اهميت SEO چندان ضروري باشد، اما بد نيست مروري به برخي آمارهاي منتشر شده درباره موتورهاي جستجو داشته باشيم.
طبيعي است كه با توجه به روش اجراي تحقيق، آمار و ارقام ارائه شده توسط منابع مختلف، ميتوانند متفاوت باشند؛ بنابراين شايد بهتر باشد به جاي تمركز بر مقدار دقيق اعداد، بيشتر به مقياس و اهميت نسبي آنها توجه كنيم:
مردم جهان روزانه بين ۶ تا ۷ ميليارد بار از موتورهاي جستجو استفاده ميكنند.
هفتاد تا هشتاد درصد جستجوگران، به لينكهايي كه به صورت تبليغ (با پرداخت پول) توسط موتورهاي جستجو از جمله گوگل، نمايش داده ميشوند، نگاه نميكنند.
كسي كه از طريق كليك كردن روي لينك در موتور جستجو وارد فضاي آنلاين شما ميشود، در مقايسه با كسي كه شما براي بازاريابي به سراغ او رفتهايد، براي تبديل شدن به يك مشتري هزينهي كمتري خواهد داشت.
جستجو بر روي موبايل طي سالهاي اخير همواره روندي افزايشي داشته و از سال ۲۰۱۵ به بعد، سرچ موبايل از سرچ دسكتاپ بيشتر شده است. همچنين در حال حاضر، سهم دسكتاپ در ميان ابزارهاي اتصال به اينترنت در سطح جهان كمتر از ۵۰ درصد است
در حال حاضر كدام موتورهاي جستجو بيشتر استفاده ميشوند؟
كم نيستند كساني كه موتور جستجو و گوگل را به عنوان واژههاي مترادف به كار ميبرند.
البته به سادگي هم نميتوان از اين كار ايراد گرفت؛ چون حتي Google كردن هم به عنوان يك فعل در زبان انگليسي پذيرفته شده است.
با اين حال شايد مناسب باشد به دو گزارش كه توسط سايت معتبر Search Engine Land منتشر شده اشاره كنيم تا در خاطرمان بماند كه تنها بازيگر صنعت جستجو، موتور جستجوي گوگل نيست:
آنچه در پاسخ به اين سوال مشخص ميشود، بيشتر نشاندهندهي آگاهي كاربران از برندها است.
همانطور كه ميبينيد موتورهاي جستجوي Google و Yahoo و Bing براي كاربران بيشتر از ساير موتورهاي جستجو شناخته شده هستند.
در پرسش ديگري از كاربران خواسته شده موتور جستجوي اصلي مورد استفاده خود را اعلام كنند:
همانطور كه ميبينيد در اينجا، گوگل با ساير موتورهاي جستجو فاصلهي معناداري دارد و به همين علت، شايد هنوز هم – تا زماني كه تغييري جدي در سهم بازار موتورهاي جستجو به وجود نيامده – بايد بپذيريم كه استفاده از موتور جستجو و گوگل به عنوان تعبيرهاي مترادف چندان نادرست نيست.
نقش سئو در ارتقاء كيفيت محتوا در سالهاي اخير
در گذشته ضعفهايي كه در الگوريتمهاي موتورهاي جستجو وجود داشت باعث شده بود يك تعبير بين توليدكنندگان محتوا رايج شود. آنها ميگفتند:
شما دو روش براي نوشتن در فضاي وب داريد.
ميتوانيد براي كاربران و بازديدكنندگان سايت خود بنويسيد و ميتوانيد براي موتورهاي جستجو بنويسيد.
نوشتن براي موتورهاي جستجو به معناي تنظيم متنهاي بيمعني، تزريق بيخاصيت كلمات كليدي در متنها، ارائهي لينكهاي بدون كاربرد، وادار كردن كاربران به كليك و كارهايي از اين دست بود.
نوشتن براي كاربران، اگر چه رضايت بازديدكنندگان را تأمين ميكرد، اما الزاماً به رتبهي بهتر در موتورهاي جستجو منتهي نميشد.
خوشبختانه طي سالهاي اخير، با بهبود الگوريتمهاي موتورهاي جستجو و توسعه دانش هوش مصنوعي و تحليل متن، باعث شده است كه چنين مواردي كمتر و كمرنگتر شوند.
كمي بررسي شما را متقاعد خواهد ساخت كه رعايت اصول سئو و استانداردهاي مد نظر موتورهاي جستجو، ميتواند همزمان با بهبود سئو سايت، رضايت خوانندگان و كاربران شما را نيز افزايش دهد.
همچنين، تلاش براي افزايش رضايت كاربران، معمولاً به ارتقاي رتبه شما در موتورهاي جستجو نيز كمك خواهد كرد.
به همين علت، بر خلاف سالهاي گذشته كه موتورهاي جستجو را مسبب كاهش كيفيت توليد محتوا در فضاي وب ميدانستند، امروز چنين توصيفي بسيار كمتر شنيده ميشود و به كار ميرود.